بسم الله الرحمن الرحیم   قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ   أَللَّهُ الصَّمَدُ    لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ    وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُواً أَحَدُ بگو : او خداوند یگانه است. خداوندى که مقصود همگان است. فرزند نیاورده و فرزند کسى نیست. و هیچ همتایى براى او نباشد.


  کلمه «اللّه» از «وَلِهَ» به معناى تحیّر است، یعنى آفریده‏ها از درک حقیقت او عاجز و در شناخت ذات او واله و متحیّرند. چنان که امیر مؤمنان على‏علیه السلام مى‏فرماید: معناى اللّه آن است که او معبودى است که آفریده‏ها در او حیرانند، زیرا او از درک دیدگان مستور و از دسترس افکار و عقول، محجوب است.( بحارالانوار، ج 3، ص‏222) میان کلمه «واحد» و «اَحد» تفاوت است. «واحد» در جایى به‏کار مى‏رود که ثانى و ثالث براى آن فرض شود، بر خلاف «احد» که در مورد یکتا و یگانه استعمال مى‏شود. چنانکه اگر گفتى: یک نفر حریف او نیست، یعنى چند نفر حریف او مى‏شوند، اما اگر گفتى: اَحدى حریف او نیست، یعنى هیچ حریفى ندارد. توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا». شعار توحیدى «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکرى است که در گفتنش حتى لب تکان نمى‏خورد ولى عملش تا اطاعت از رهبرى معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضاعلیه السلام ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
 در سفرى که امام رضاعلیه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتى به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند. امام رضاعلیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا نقل کردند که خداوند فرموده است: «کلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر کس داخل این قلعه شود از قهر من در اَمان است.» آنگاه امام رضاع فرمود: البتّه توحید شروطى دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنى توحید بى‏ولایت پذیرفته نیست. در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهاى عادلى که از هوى و هوس دورند، برویم. بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایى خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروى از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهاى عادل در زمان غیبت است.
 حضرت على علیه السلام در نامه‏اى به فرزندش امام حسن‏علیه السلام مى‏نویسد: «لَوْ کانَ لِرَبِّکَ شَریکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلَه» اگر پروردگارت شریکى داشت، او نیز پیامبرانى مى‏فرستاد تا مردم او را بشناسند و بندگى‏اش کنند.( نهج البلاغه، نامه 31)
 دلیل یکتایى او، هماهنگى میان آفریده‏هاست. چنانکه امام صادق‏علیه السلام «اتّصال التدبیر» را نشانه یکتایى آفریدگار مى‏شمارد.( نورالثقلین ج‏3، ص‏418) هماهنگى میان خورشید و ماه و زمین و آب و باد و خاک و کوه و دشت و دریا با یکدیگر و هماهنگى همه آنها با نیاز انسان، نشانه یکپارچگى تدبیر در نظام هستى است. انسان اکسیژن مى‏گیرد و کربن پس مى‏دهد ولى گیاهان کربن مى‏گیرند و اکسیژن پس مى‏دهند. نیازهاى طفل با محبت والدین و خستگى روز با خواب شب تأمین مى‏شود. چشم که از پى ساخته شده با آب شور حفظ مى‏شود و دهان که راه ورودى غذا به معده است، با آب شیرین که در هضم غذا مؤثر است، مرطوب مى‏شود.
 در جنگ جمل، یک عرب صحرانشین درباره معناى توحید از حضرت على‏علیه السلام سؤال کرد. دیگر رزمندگان از او ناراحت شدند که این چه سؤال نابجایى است، امّا آن حضرت فرمود: جنگ ما براى توحید است و آنگاه معناى صحیح توحید را براى او بیان فرمود.( نورالثقلین) خداوند، نه فقط در ذات، بلکه در صفات نیز یکتاست. او مثل ما نیست که صفاتش از ذاتش جدا باشد. ما علم و قدرت داریم ولى در کودکى نداشتیم و در پیرى نیز از دست مى‏دهیم. خداوند علم و قدرت دارد ولى این صفات براى او پیدا نشده، بلکه همراه ذات او بوده است، چنانکه صفتِ مخلوق بودن، عاجز بودن و فقیر بودن هیچ گاه از ما جدا نبوده و جدا نخواهد شد.

صَمد» به معناى قصد کردن است. خداوند صمد است، یعنى همه موجودات در امورشان او را قصد مى‏کنند و او مقصود همگان است. چنانکه امام جوادعلیه السلام در معناى «صمد» فرمود: «سیّدٌ مصمودٌ الیه: او بزرگى است که موجودات به او رجوع مى‏کنند و محتاج اویند.» نظیر آیه «انّ الى ربّک المنتهى».( نورالثقلین) امام حسین علیه السلام در پاسخ اهل بصره که از معناى صمد سؤال کرده بودند، فرمود: معناى صَمد همان جملات پس از آن یعنى «لم یلد و لم یولد» است.( نورالثقلین) حضرت على‏علیه السلام در تفسیر صَمد فرمود: «هو اللّه الصمد الّذى لا من شى‏ء و لا فى شى‏ء و لا على شى‏ء، مبدع الأشیاء و خالقها و منشئ الأشیاء بقدرته، یتلاشى ما خلق للفناء بمشیّته و یبقى ما خلق للبقاء بعلمه»( نورالثقلین) خداوند صمد است، یعنى از چیزى به وجود نیامده، در چیزى فرو نرفته، و بر چیزى قرار نگرفته است، آفریننده اشیاء و خالق آنها است، همه چیز را به قدرتش پدید آورده، آنچه براى فنا آفریده به اراده‏اش از هم متلاشى مى‏شود و آنچه براى بقاء خلق کرده به علمش باقى مى‏ماند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر اهلش را پیدا مى‏کردم از همین کلمه «صمد» توحید و اسلام و ایمان را استخراج مى‏کردم.( نورالثقلین)

رابطه خداوند با موجودات، رابطه آفرینش است نه زایش. او موجودات را مى‏آفریند، یعنى از نیستى به هستى مى‏آورد، نه آنکه خود بزاید. زیرا نوزاد از جنس والدین و در واقع جزئى از آنهاست، در حالى که هیچ چیز از جنس خداوند و یا جزئى از او نیست. چون بیشتر مشرکان و اهل کتاب براى خداوند فرزند قائل بودند، لذا «لم یلد» که به معناى نداشتن فرزند است، مقدّم بر «لم یولد» آمده است.( تفسیر نوین) موجودات، نه فقط از او زاده نشوند، بلکه حتى از او خارج نشوند، آن گونه که میوه از گل، درخت از هسته، آب از ابر و چشمه، آتش از چوب، کلام از دهان، نوشته از قلم، بو از گل، مزه از غذا، فکر از عقل، گرما از آتش، سرما از یخ، خواب و خیال از ذهن، اندوه و شادى و بیم و امید از دل، صادر و خارج مى‏شوند.( نورالثقلین) این آیه، هم عقیده مسیحیّت که عیسى را فرزند خدا مى‏دانند و هم عقیده یهود که عُزیر را فرزند خدا مى‏دانستند و هم عقیده مشرکان جاهلى که فرشتگان را دختران خدا مى‏پنداشتند، رد مى‏کند.

کُفْو» به معناى شبیه و نظیر و مانند است.( نهایة ابن اثیر) چنانکه در بحث ازدواج، توصیه شده همسرى انتخاب کنید که «کفو» شما باشد. یعنى در دین و اخلاق شبیه و مانند شما باشد. خدا صمد است، یعنى او از دیگران بى‏نیاز و همه به او نیازمندند. بنابراین نمى‏تواند همتایى داشته باشد، زیرا همتاى او باید بى‏نیاز از او باشد که این با صمد بودن خدا سازگار نیست. آیه قبل، فرزند بودن و فرزند داشتن را از خدا نفى کرد، این آیه وجود هرگونه همسر را از او نفى مى‏کند. چنانکه در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «ما اتّخذ صاحبةً و لا ولداً»( جنّ، 3) او نه همسرى انتخاب کرده و نه فرزندى دارد.

 پیام ها

 1- پیامبران امین وحى‏اند؛ خدا به پیامبر فرمود: «قل...» او نیز مى‏گوید: «قل...»
 2- خداوند، در عین حضور، از دیدگان غایب است و قابل مشاهده نیست. «هو» (اهل توحید عقیده دارند که «لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار»(254) چشم‏ها او را درک نمى‏کند ولى او چشم‏ها را درمى‏یابد.)
 3- به سؤالات اعتقادى باید پاسخ داد. «قل هو اللّه...»
 4- عقاید حق را باید به دیگران اعلام کرد. «قل هو اللّه...»
 5 - خداوند در همه چیز یکتاست. در ذات و صفات، در علم و قدرت و حیات و حکمت، در آفرینش و هستى بخشى. «قل هو اللّه احد

 1- توجّه تمام موجودات، خواسته یا ناخواسته به سوى اوست. «اللّه الصمد»
 2- تنها او غنى است و همه به او محتاجند. «اللّه الصمد»
 3- تنها خداوند است که سزاوار قصد کردن است. «اللّه الصمد» (حرف الف و لام در الصمد براى حصر است.)
 4- موجودات، در همه امورشان محتاج اویند. «اللّه الصمد» (کلمه صمد مطلق است و شامل تمام احتیاجات مادى و معنوى مخلوقات مى‏شود.)

 1- صَمَدیّت و بى‏نیازى خداوند از همه چیز، دلیل آن است که او نیاز به فرزند و والدین ندارد. «اللّه الصمد. لم یلد و لم یولد»
 2- خداوند علّتى ندارد و از چیزى به وجود نیامده است. «و لم یولد»
 3- مولود، معلول است و نمى‏تواند خدا باشد. «و لم یولد» (چگونه مسیحیان عیسى را مولود مریم، ولى باز هم او را خدا مى‏دانند؟)

 1- نه در ذات، نه در صفات و نه در افعال، هیچ کس و هیچ چیز شبیه و مانند خداوند نیست. «و لم یکن له کفوا احد»
 2- خداوند شبیه ندارد تا بتواند شریک او در امور هستى گردد. «و لم یکن له کفوا احد» «والحمد للّه ربّ العالمین»

سیماى سوره توحید
 برخى از اهل کتاب و مشرکان، از پیامبر خواستند که خدایت را براى ما معرفى کن؛ این سوره که به منزله شناسنامه خداوند است، نازل شد و خداوند را از داشتن پدر و مادر یا فرزند و همسر و یا شبیه و شریک، پاک و منزه دانست. این سوره شامل خالص‏ترین عقاید توحیدى است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است. در فضیلت این سوره، روایات بسیارى وارد شده است که به برخى از آنها اشاره مى‏شود:( نور الثقلین، (ج 5، ص 699 - 715)) در هر شبانه روز، لااقل یکبار این سوره را در نمازهاى خود بخوانید و پس از آن بگویید: «کذلک اللّه ربّى: پروردگار من چنین است.» به گفته روایات، این سوره در اهمیّت، به منزله یک سوم قرآن است. یک بار تلاوت آن، برابر تلاوت یک سوم قرآن و دوبار تلاوت آن، معادل دو سوم و سه بار تلاوت آن برابر تلاوت کل قرآن است.  رسول خداص فرمود: سوره توحید مثل على بن ابى‏طالب است که هر کس او را قلباً دوست دارد یک سوم ایمان را داراست و هر کس با قلب و زبان دوست بدارد دو سوم ایمان را دارد و هر کس با قلب و زبان و اطاعت در عمل، همراه او باشد ایمانش کامل است. تلاوت این سوره به عنوان یکى از تعقیبات نماز به شمار آمده و در روایات مى‏خوانیم: هرکس تلاوت آن را بعد از هر نماز ترک نکند، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او مى‏دهد و او و والدین و فرزندانش را مى‏آمرزد. امام سجادعلیه السلام فرمود: چون خداوند مى‏دانست که در دوره آخر الزمان گروهى دقیق و عمیق خواهند آمد، سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود. تلاوت این سوره به شش سمت، سبب حفظ شدن انسان از خطرات و ایمن شدن از حوادث مى‏گردد.( مصباح کفعمى، ص 246)  

منبع : http://m3657z.blogfa.com/post-1782.aspx

 



موضوع :